1: عوامل تولید عمده عبارتند از زمین، نیروی کار و سرمایه ( یا بخوانید منابع طبیعی، منابع انسانی، سرمایه). منابع طبیعی مثل رودخانه و نفت، منابع انسانی مثل نیروی کار عمومی یا متخصص، سرمایه مانند ثروت ذخیره شده یا دانش موجود.

عوامل تولید اگر به حال خود رها بشوند اتفاقی روی نمیدهد و هر سه نیاز به کارآفرینانی دارند که از آنها استفاده نمایند. در حالیکه بازار کالا، بازار عرضه و تقاضا است و دست نامرئی قیمت و نقطه تعادل را به وجود میاورد.

2. دستمزد ها بر اساس اهمیت مشاغل تعیین نمیشوند بلکه موارد زیادی روی تعیین دستمزد تاثیر میگذارند که عبارتند از عرضه ی نیوری کار، تقاضا برای نیروی کار، کشش قیمتی عرضه، کشش قیمتی تقاضا، مهارتها، مدارک تخصصی، کار تمام وقت یا پاره وقت، جنسیت، انحصار خرید، تبعیضهای منفی و مثبت و تهای دولتی.

مثلا ت دولت میتواند این باشد که برای کشاورزان گندم در فلان مقطع زمانی، سوبسید در نظر گرفته شود.

جنسیت یک نوع دیفرانسیل دستمزد است یعنی شرایط کار برای خانم و آقا یکی است اما کارفرما به یک جنس مقدار کمتری دستمزد میدهد.

جایی که عرضه ی نیروی کار زیاد باشد دستمزد ها پایین میاید.

تبعیض های منفی و مثبت نیز شرایطی هستند که غیرقابل پیش بینی برای فرد یا گروهی اعمال میشوند و در نتیجه دستمزد کاهش یا افزایش پیدا میکند.

3. بیکاری کلاسیک: بیکاری کلاسیک طبق نظریه کلاسیک اقتصاد زمانی به وجود میاید که دولت بیان کند برای رفاه حال مردم، دستمزد باید بیشتر از قیمیت تعادلی باشد. در نتیجه چون قیمت بالا رفته است، تقاضای کارگر کم میشود، از طرف دیگر چون قیمت دستمزد بالارفته است کارگران بیشتر میخواهند کار کنند و عرضه زیاد میشود، در نتیجه مازاد کارگر به وجود میاید و بیکاری زیاد میشود و بیکاری زیاد میشود.

بیکاری فصلی: بیکاری ای که به علت شغل های فصلی به وجود میاید. مثل کشاورزانی که کشت شش ماهه دارند و در شش ماه دوم سال بیکارند.

بیکاری اختیاری: زمانی که کار هست اما بعضی حاضر به انجام کار نیستند. بیکاری اختیاری عمدتا به خاطر تنبلی است

به نظر بنده بیکاری اختیاری بدترین نوع بیکاری است زیرا حاکی از مشکل دار بودن فرهنگ است.

4. با این جمله موافقم. قیمت زمان یعنی بهای ارزش وقتی که یک منبع انسانی برای انجام کار تلف میکند.

هر چه فرد زمان بیشتری داشته باشد، بیشتر میتواند پول در بیاورد. در نتیجه تمام افراد در یک موقعیت پر فشار از منظر زمان قرار دارند. از طرف دیگر کسی که متخصص  باشد و سابقه ی کار در حوزه ای به خضوض را داشته باشد، لابد میتواند با کیفیت تر و سریعتر از یک شخص بی تجربه کار کند. در نتیجه ارزش این فرد بیشتر از دیگران خواهد بود.

5. حتما انگیزه ایجاد میکند. بسیاری از افراد به این دلیل به سمت گرفتن مدرک تخصص خود میروند که بتوانند پول ببیشتری در بیاورند. افزایش عرضه نیروی متخصص کار ساده ای نیست. نیاز به منابع بسیار زیادی دارد و هزینه های زیادی را روی دستمان میگذارد در نتیجه نمیتوان انتظار داشت که به همین راحتی که در سوال عنوان شده است، عرضه را زیاد نمود تا فاصله دستمزد کاهش پیدا کند.

نقش تجربه در حل مسئله

پایه و اساس تشکیل تفکر در کودک

رابطه میان زبان و فلسفه

کار ,بیکاری ,دستمزد ,نتیجه ,عرضه ,زیاد ,در نتیجه ,به وجود ,وجود میاید ,بیکاری اختیاری ,نیروی کار

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دهکده من بانک اطلاعات صنایع و مشاغل کشور کود مایع گنابادگردی دانشکده دامپزشکی کازرون دنیای مسابقات مد چی بلاگ سید امیرحسین میرحبیبی آخرین عناوین مزایای فروش اینترنتی طلا و جواهر